حدود ۱۰ درصد از مردانی که تازه پدر شدهاند و حدود ۱۴ درصد زنانی که تازه مادر شدهاند، به افسردگی مبتلا میشوند. اما اغلب مردان و همسران شان متوجه بروز این عارضه نمیشوند. علایم این بیماری در مرد و زن مشابه است، اما علت آن ممکن است متفاوت باشد.
به گفته کارشناسان احتمالا در زنان تغییرات هورمونی در ایجاد افسردگی پس از زایمان نقش دارد، اما در مردان ممکن است تغییرات ناگهانی و غیر منتظره در سبک زندگی آغازگر افسردگی هنگام پدرشدن باشد. پس از تولد نوزاد، تغییراتی در ساختار خانواده ایجاد میشود. ممکن است حمایت افتصادی از مراقبت از کودک بر مرد فشار آورد.
مرد ممکن است توجه همیشگی همسرش را که به آن عادت داشته است، از دست بدهد و البته خواب او هم به علت گریههای شبانه نوزاد به هم ریزد.
علت بروز افسردگی در پدران
با وجود آن که پزشکان، بروز اضطراب و افسردگی پس از زایمان را در والدین تا حدودی طبیعی میدانند، اما میگویند چنانچه این اضطراب در دراز مدت ادامه داشته باشد مشکل ساز میشود و با بسیاری از فعالیت های روزانه تداخل پیدا میکند.
دکتر بهروز بیرشک، دانشیار دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران در گفت وگو با جام جم با اشاره به این که در کشور ما بحث افسردگی پس از تولد کودک آنقدر که در مورد مادران شایع است، در مورد پدران شیوع ندارد، در مورد این که چگونه میتوان با این این نوع افسردگی مقابله کرد، میگوید: اگر پیش از تولد کودک، آمادگی روحی و روانی در والدین برای صاحب فرزند شدن ایجاد شود و این که احساس حمایت از جانب اطرافیان و بویژه هر یک از همسران به یکدیگر منتقل شود، در این صورت بهتر خواهند توانست تولد فرزند (بخصوص فرزند اول) را به عنوان اتفاقی بزرگ در زندگی بپذیرند.
وی با اشاره به نوع خاص بروز افسردگی پس از تولد کودک در پدران میگوید: ممکن است احساس تردید برای پدر به وجود بیاید که آیا میتواند از عهده مسئولیت بزرگ کردن و تربیت کودک بر بیاد یا نه. گاهی برای پدر با مشاهده فرزند چند روزهاش ممکن است حس سرگشتگی رخ بدهد نسبت به این که برای بزرگ کردن این کودک اصلا چه باید بکند.
همین طور ممکن است مدتی از تولد کودک بگذرد و پدر احساس کند اندکی از جانب همسرش کنار گذاشته شده و آن نقشی که قبلا در خانواده داشته و توجهی که به او میشد با تولد کودک جدید کمی دچار تزلزل شده است. البته در صورتی که یک شخص از نظر شخصیتی قوی باشد و به خودپنداری نیز رسیده باشد این نوع افسردگی بروز نمیکند، یا مدت بسیار کوتاهی رخ خواهد داد.
این روانشناس با اشاره به تفاوت علت بروز افسردگی پس از زایمان در مردان و زنان تصریح میکند: در مورد مادران تغییرات هورمونی و بیولوژیکی عامل اصلی افسردگی پس از زایمان محسوب میشود اما در مورد پدران این مساله بیشتر به صورت جنبه های ذهنی و روان شناسی است که البته کنترل و درمان میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر، بررسی های دانشمندان مدرسه پزشکی ویرجینیای شرقی نشان می دهد که بیش از ۱۰ درصد از تازه پدرها نیز از افسردگی پس از پدر شدن رنج می برند و به ویژه این افسردگی از ۳ تا ۶ ماه اول پس از تولد نوزاد بروز می یابد.
تاکنون افسردگی قبل و پس از زایمان در مادران و نتایج منفی آن بر روی خود زنان، روند رشد کودک و شادابی خانواده شناخته و بررسی شده بود. اکنون این محققان برای بررسی این پدیده در مردان، مطالعات دقیقی را بر روی ۴۳ تحقیق علمی بین المللی بر روی ۲۸ هزار زایمان انجام دادند.
نتایج این بررسی ها نشان داد که افسردگی پس از پدر شدن رویداد نادری نیست به طوری که ۴/۱۰ درصد از تازه پدرها دچار افسردگی می شوند که طول افسردگی ۸/۴ درصد از این تعداد به ۱۲ ماه نیز می رسد.
دوره بحرانی از سه تا ۶ ماه پس از تولد نوزاد است که در این دوره ۶/۲۵ درصد از مردانی که برای اولین بار پدر شده اند از افسردگی رنج می برند.
براساس گزارش لس آنجلس تایمز، این دانشمندان همچنین بین افسردگی پدری و مادری یک ارتباط مستقیم را پیدا کردند و در کمال شگفتی دریافتند که پدرهای آمریکایی بیش از سایر پدرهای دنیا دچار افسردگی می شوند. ۱/۱۴ درصد از پدرهای آمریکایی پس از پدر شدن افسرده می شوند.
ارزیابی ها نشان می دهد که بین ۱۴ تا ۲۳ درصد از زنان در مدت بارداری و ۵ تا ۲۵ درصد پس از زایمان دچار افسردگی می شوند.
علائم و نشانه ها
پدران افسرده نسبت به مادران افسرده با احتمال بیشتری ممکن است به رفتارهای مخرب مانند روی آوردن به مصرف الکل و مواد اعتیاد آور، حملات عصبانیت، درگیر شدن با دیگران و رفتارهای خطر آفرین مانند رانندگی بی احتیاط یا بی بند و باری جنسی روی آورند.
برخی نیز مانند هایمن خود را در ساعات طولانی کار غرق میکنند.
خلق افسرده و غمگین، از دست دادن علاقه و لذت، اضافه وزن یا کاهش وزن، پرخوابی یا کم خوابی، بی قراری، خستگی، احساسی بی ارزش بودن یا گناه، اختلال تمرکز و اشتغال خاطر با مرگ و خودکشی و…
افسردگی میتواند در طول چند روز یا چند هفته پس از زایمان شروع شود و برای یک سال یا بیشتر ادامه پیدا کند. اگر افسردگی پس از زایمان در پدر معالجه نشود، ممکن است هم برای کودک و هم برای والدین زیان بار باشد.
کودکانی که در خانوادهای متولد میشوند که توجه کمتری از والد یا والدین افسردهشان دریافت میکنند، در معرض ابتلا به مشکلات جسمی و عاطفی هستند.
تصور میشود که افسردگی پدر احتمال پرخاشگری و رفتارهای مخرب در کودک را در آینده افزایش دهد (برعکس افسردگی درمادر با کاهش کلی سلامت، مشکلات یادگیری و خطر بیشتر ابتلا به افسردگی در کودک همراهی دارد). افسردگی پس از زایمان را میتوان با روان درمانی، دارو درمانی یا ترکیب هر دو روش درمان کرد.
توجه همسر
توجه همسر معمولا در شناسایی افسردگی در پدر جدید مهم است. در اغلب اوقات همسر فرد است که برای اولین بار متوجه افسردگی او میشود. به خصوص در مردانی که سابقه افسردگی دارند، توجه بیشتری از طرف همسر از لحاظ بروز افسردگی پس از زایمان لازم است.
داشتن سابقه افسردگی یا بیماری روانی پدر را در معرض خطر بیشتر افسردگی پس از زایمان قرار میدهد. همچنین داشتن همسری که افسردگی پس از زایمان داشته است، این خطر را در مرد هم افزایش میدهد. این افزایش خطر افسردگی، حتی در مواردی که زوج متارکه کرده یا طلاق گرفتهاند هم وجود دارد.
وقتی تازه پدر شده از خواب و اشتها میافتد
دکتر بیرشک درخصوص علائم ابتلا به افسردگی پس از تولد کودک برای پدران، کلیات آن را شبیه به تمام افسردگیهای رایج بیان میکند و میگوید: بیحوصلگی نسبت به انجام کارهای روزمره، کمبود انرژی روحی، افزایش ضربان قلب، تعرق شدید و کاهش علایق که میتواند بر مقدار خواب، اشتها و بر ارتباط با دیگران نیز اثر بگذارد، از مهمترین علائم افسردگی پدرانه است.
این روانشناس تاکید میکند: البته کاهش اشتها از عوارضی است که باید جدی گرفته شده و نباید طولانی شود در غیر این صورت باید به فکر اقدامات درمانی بود. همینطور در این گونه موارد ممکن است آستانه عصبی و تحریکپذیری افراد نسبت به وقایع چالشبرانگیز روزمره پایین بیاید.
حمایت و همراهی همسر
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران با اشاره به این که مدت زمان ابتلا به این نوع افسردگیها معمولا طولانی نیست درخصوص راهکارهای مقابله با این نوع افسردگی میگوید: بهترین کار این است که دیگر اعضای خانواده آمادگی قبلی لازم پیش از تولد کودک را در زوج جوان ایجاد کنند تا آنها حس کنند حمایت خانوادگی و دوستان را پس از تولد کودک دارند و به این ترتیب نگرانیهایشان مطرح شود و راهحل برایش پیدا کنند.
اگر بیماری شدت پیدا کند، در این صورت مراجعه به روانشناس یا مشاور خانواده میتواند بسیار موثر باشد. خانم ها حتما باید با یک روانشناس بالینی یا روانپزشک در این خصوص صحبت کنند. زیرا گاهی نیز ممکن است همسرشان احتیاج به مصرف دارو پیدا کنند و در این حالت حمایت و همراهی همسر به لحاظ روانی پدران را یاری خواهد کرد.
پرده آخر
هایمن که برای بیماری اش تحت درمان قرار نگرفته بود، دو ماه پس از تولد فرزندش به یک تجربه عاطفی عمیق رسید. همسرش نوزاد را که جیغ و داد میکرد، روی سینه او گذاشت و پدر و پسر با هم به خواب رفتند.
«وقتی از خواب بیدار شدم و بچهام را در کنارم دیدم، به گریه افتادم. تازه فهمیدم که او پارهای از وجود من است.»