
مشخصه های انسان خود شیفته
نی نی تایم: حتی از روی عکس پروفایل یکسری آدم ها در شبکه های اجتماعی می شود فهمید درجه اعتماد به نفس و خودشیفتگی شان تا چه اندازه ای است. حتما شما هم با آدم هایی برخورد کرده اید که اگر استعداد و مهارتی هم ندارند، آنقدر با کلمات بازی می کنند که باورتان می شود طرف دانشمند، ریاضیدان یا یک فیلسوف است. شما با این آدم ها که اعتماد به نفس کاذب دارند چطور رفتار می کنید؟
قبل از اینکه برچسب خودشیفته را به کسی بزنید لازم است این سوالات را از خودتان بپرسید:
* آیا فردی که فکر می کنم خودشیفته است، دنیا را تنها محدود به خود می بیند؟
* برای اینکه توجه و حمایت او را جلب کنم باید کارهایی انجام دهم که باب میل او باشد؟
* آیا او همه گفتگوها را معطوف به خود و مسائلش می کند؟
* آیا او احساسات و علایق مرا سرکوب می کند؟
* اگر با نظر او مخالفت کنم او از من دلزده و سرد می شود؟
* اگر به ۲ یا ۳ سوال بالا جواب «بله» داده اید، باید گفت طرف شما اعتماد به نفس کاذب دارد.
یادتان باشد شعار خودشیفته ها این است: «همیشه من اول هستم». نمی خواهیم ناامیدتان کنیم اما ارتباط با این دسته از افراد خطرناک است چون چیزی به نام عشق بدون قید و شرط در زندگی شان وجود خارجی ندارد و اگر از بخت بدتان دوست خودشیفته ای سر راهتان ظاهر شد، باید بگوییم بیشتر اوقات احساس تنهایی خواهید کرد.
اولین تکنیک، پایین آوردن سطح انتظارات تان است. دوست تان اعتماد به نفس کاذب دارد، قبول اما ویژگی مثبتی ندارد که حداقل بشود با آن رابطه تان را ادامه دهید؟ سعی کنید با این دسته از افراد هدفمند ارتباط برقرار کنید؛ یعنی در موردی خاص که نیاز به حضور اوست روی همراهی اش حساب کنید نه تمامی موارد اما یادتان باشد طوری آنها را وارد بازی کنید که هم نیاز شما برآورده شود و هم به دوست خودشیفته تان حس رضایت و پیروزی دست دهد.
نکته مهم اینکه سعی کنید تا جای ممکن با این دسته از افراد گلاویز نشوید یا بحث به راه نیندازید چون به سختی می شود به این دسته از افراد فهماند که کارشان اشتباه است اما اگر همسرتان از قضا دارای اعتماد به نفس کاذب است سعی نکنید برای هر خواهش و درخواستی التماس کنید، بلکه سریع و قاطع خواسته تان را ابراز کنید چون تنها در قاطعیت می شود این دسته از افراد را تسلیم کرد.
در بعضی از افرادی که اعتماد به نفس کاذب بالا دارند، موارد سوءنیت و سوءاستفاده هم دیده می شود. مثلا فردی که بسیار ترسو است، وقتی احساس خطر می کند جسارت به خرج می دهد و داد و بیداد می کند تا دیگران فکر کنند که اعتماد به نفس او بالاست، در صورتی که او در حقیقت خالی است و به محض اینکه تنها شود یا در موقعیتی قرار بگیرد که نتواند اینگونه نقش بازی کند، فرو می ریزد.
افراد متظاهر هم به نوعی می خواهند خود را آن گونه که نیستند نشان دهند، فقط به دلیل این که دیگران آنها را ببینند و باور کنند. افرادی هم که قصد فریب دادنه دیگران و کلاهبرداری دارند، با اعتماد به نفس بسیار بالا ظاهر می شوند تا طرف مقابل هیچ شک و تردیدی در درست بودن ادعاهای آنان به دل راه ندهد.
آموزش مهار یک خودشیفته
بهتر است واقع بین باشید. نیازهای شما از طریق چنین افرادی تامین نمی شود. به فکر یک دوست بهتر باشید تا بتواند شما و نیازهای تان را درک کند اما یادتان باشد شما تنها فردی نیستید که با چنین افرادی سروکار دارید. مشکل خود را با افرادی که فکر می کنید دیدگاه مشابه شما را دارند در میان بگذارید. با این کار به یک راه حل دسته جمعی می رسید و کمی از عصبانیتی که در ذهن تان دارید، کاسته می شود.
کسانی که اعتماد به نفس کاذب دارند به دنبال ضعف افراد می گردند تا کنترل و قدرت خود را به دیگران نشان دهند. در برخورد با این افراد لازم است قوی باشید. هرگز بیش از اندازه از آنها تعریف نکنید و برخلاف میل تان تن به خواسته های این دسته از افراد ندهید.
این حقیقت را بپذیرید که شما قادر به تغییر این دسته از افراد نیستید. البته نمی شود گفت که اعتماد به نفس کاذب درمانی ندارد اما اگر ارتباط با این دسته از افراد واقعا روی اعصاب تان است سعی کنید از قرار گرفتن در موقعیت هایی که با آنها رو در رو می شوید، اجتناب کنید.
موضوع خیلی مهم اینکه هرگز رفتارهای چنین افرادی را شخصی برداشت نکنید. به دنبال این باشید که این دسته از افراد به چه انگیزه ای داشته های خود را بیش از حد معمول نشان می دهند. شاید در پشت پرده این رفتارها شخصیتی خانه کرده باشد که هیچ اعتماد به نفسی ندارد. اگر ریشه اعتماد به نفس کاذب افراد را بیابید واکنش معقولانه تری از خود نشان خواهید داد.
بدل زدن به یک خودشیفته
دکتر مسعود احمدزاد اصل – روانپزشک: یکی از ویژگی های افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند این است که هر کاری برایشان انجام دهید باز هم راضی نبوده و به اصطلاح طلبکارند. بارزترین ویژگی این افراد این است که شما را وادار به انجام کاری می کنند. در واقع شما را در موقعیتی خاص (برای مثال ایجاد حس گناه در شما) قرار می دهند که مجبور می شوید آن کار را انجام دهید.
این دسته از افراد خیلی برایشان سخت است که خود را نیازمند کسی بدانند چون این کار را ایراد و نقصی بزرگ در خود می دانند و در نتیجه ترجیح می دهند از کسی تقاضایی نکنند.
متاسفانه این دسته از افراد قدردان لطف کسی نیستند زیرا تصور می کنند اگر بدهکار کسی باشند یک ایراد بزرگ است. بر همین اساس، روابط را به صورت مادی ارزشگذاری می کنند تا بتوانند جبران کنند و بدهکار کسی نباشند. این افراد می دانند اگر بر اساس معنویات، کار افراد را ارزشگذاری کنند، قادر به جبران نیستند.
در مواجهه با این دسته از افراد نشان ندهید که آنها به شما نیاز دارند و به تخریب شخصیت آنها نپردازید زیرا با این کار آنها واکنش های پرخاشگرانه از خود نشان می دهند؛ بنابراین در وهله اول سعی کنید به این دسته از افراد حمله نکنید. نکته مهمتر اینکه تا زمانی که از شما درخواستی نشد کاری برایشان انجام ندهید حتی با علم به اینکه آن فرد خیلی محتاج است.
معمولا افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند تحمل شنیدن «نه» را ندارند. به همین دلیل در مواقعی که نیاز به کمک دارند، مستقیم از کسی درخواست نمی کنند. برای مثال ممکن است این جمله را بر زبان بیاورند «همه مرا تنها گذاشته اند و کسی نیست که کمکم کند.» در چنین مواقعی بلافاصله نگویید که قصد کمک کردن دارید. اگر دوست دارید به این دسته از افراد کمک کنید به آنها این جمله را بگویید: «اگر شما فکر می کنید که من می توانم به شما کمک کنم کافی است از من بخواهید تا کمک تان کنم.» و یا «من بررسی می کنم و اگر امکانش وجود داشت این کار را برایتان انجام می دهم.»
فرد خودشیفته ممکن است ویژگیهای زیر را نیز داشته باشد:
در اکثر اوقات در مورد خودش فکر میکند و درباره خودش زیاد صحبت میکند.
محتاج توجه و تحسین است.
در مورد استعدادها و موفقیتهایش گزافهگویی میکند.
بر این اعتقاد است که آدم خاصی است.
اهداف نامعقول یا غیرواقعبینانهای را طرحریزی میکند.
تغییرات خلقوخویی شدید و سریعی دارد.
وقتیکه احساسهای دیگران را جدی میگیرد اوقات خوشی ندارد.
برای بردن تلاش میکند، حال میخواهد هر اتفاقی رخ دهد.
در مورد موفقیت، پول و قدرت نامحدود خیالبافی میکند.
یک شخصی که ویژگیهای بالا را دارد، ظاهر عزتنفس بالایی دارد، اما یک فرد دارای عزتنفس بالا ممکن است ویژگیهای مطرحشده را نداشته باشد. فرد خودشیفته یک حس ناایمنی عمیقی دارد. او میخواهد که دیگران حسود باشند، اما اغلب اوقات خود او حسود است. او رقابتطلب است و موفقیت دیگران تهدیدی برای او محسوب میشود. روابط او معمولا پرآشوب هستند و عمر کوتاهی دارند. او معمولا به احساسات دیگران لطمه میزند.
او نیز از نظر احساسی بهآسانی لطمه میخورد، اما سعی میکند که این لطمه را یا نشان ندهد یا بیشازاندازه جلوه دهد. او نمیتواند انتقاد را تحمل کند. او برای بر عهده گرفتن ضعفها و شکستهای خود عذر و بهانههایی میآورد. او خود را به عنوان یک رهبر طبیعی میبیند که میتواند بهآسانی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. او به حرف دیگران گوش نمیدهد و غالبا وسط حرف آنها میپرد. بهطورکلی، یک فرد خودشیفته انعطافپذیر نیست.
چطور خودشیفتگی را تشخیص میدهند؟
هیچ نوع تست آزمایشگاهی برای تایید وجود اختلال شخصیت خودشیفتگی وجود ندارد. اگر پزشک با تغییر چشمگیر در شخصیت فرد مواجه شد، میتواند یک معاینه جسمی، آزمایش خون یا اسکنهای مغزی انجام دهد تا از عدم وجود بیماری جسمی در فرد مطمئن شود. اگر روانپزشک یا روانشناس دلیل واضحی را از وجود این اختلال در شما مشاهده نکند، مجموعهای از سوالهای هدفمند را میپرسد تا شخصیت فرد را بسنجد. بسیاری از افراد حرفهای یا متخصص از پرسشنامه شخصیت خودشیفتگی استفاده میکنند. این پرسشنامه حاوی ۴۰ سوال است که مسائلی همچون اشتیاق یک فرد به توجه و قدرت زیاد را موردسنجش قرار میدهد. ویژگیهای خودشیفتگی معمولا در طول دوران پیش از نوجوانی یا سالهای نوجوانی شکل میگیرند، چون در این دوران شخصیت فرد بهتر شکل میگیرد. اما ویژگی خودشیفتگی حتی ممکن است در سنین پایینتر همچون سن ۸ سالگی نیز شکل بگیرد که در این سن فرد آگاهی بیشتری نسبت به نحوه واکنش دیگران به خود پیدا میکند.
علت خودشیفتگی چیست؟
علت دقیق خودشیفتگی نامشخص است، اما در مورد دلیل خودشیفتگی چندین نظریه مطرح است. بسیاری از محققان فکر میکنند که علت خودشیفتگی آمیختهای از چیزهای مختلف است که برای نمونه میتوان به نحوه مدیریت استرس و نحوه تربیت فرد اشاره کرد. نتایج یکی از تحقیقات اخیر نشان داد که والدینی که از فرزندان خود بت میسازند و آنها را غرق در تمجید و ستایش بیاندازه میکنند بذر خودشیفتگی را در فرزندان خود میکارند. بهطورکلی، میان حمایت بیشازاندازه و افزایش خودخواهی ارتباطی وجود دارد. برعکس این قضیه نیز صادق است، یعنی کودکانی که نادیده گرفته میشوند یا مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، تمایل به خودخواهی پیدا میکنند که بهنوعی این خودخواهی یک غریزه بقا برای آنهاست. این کودکان احساس میکنند که خودشان باید مراقب خودشان باشند، چون هیچکسی از آنها مراقبت نخواهد کرد.
چطور خودشیفتگی را کنترل میکنند؟
هیچ علاجی برای خودشیفتگی وجود ندارد، اما درمانهایی برای کنترل خودشیفتگی وجود دارد. هدف این درمانها این است که عزتنفس ضعیف افراد را افزایش دهند و کاری کنند که انتظارات واقعبینانهای نسبت به دیگران داشته باشند. هیچ دارویی برای درمان این اختلال شخصیتی وجود ندارد، اما گاهی از اوقات افسردگی و اضطراب نیز همراه خودشیفتگی رخ مینمایند که برای درمان افسردگی و اضطراب میتوان داروهایی را مصرف کرد. اگر فرد خودشیفته به الکل یا مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد که یک عارضه شایع در میان افراد خودشیفته است، برای درمان این اعتیادها میتواند تحت درمانهایی قرار بگیرد. افراد خودشیفته میتوانند نحوه برقراری ارتباط به شیوههای مثبتتر را یاد بگیرند، اما این برقراری ارتباط مثبتتر وابسته به این است که آنها تا چه حد نسبت به نظرات انتقادی انعطافپذیر و تا چه حد خواهان تغییر هستند