حذف رفتارهای نامناسب فرزندم

 شکی نیست که کودکان از طریق مشاهده و سایر ادراکات حسی خود از همان اوان کودکی دائما اطلاعات دریافت کرده و آن ها را درون ریزی می کنند. پس مدتی کوتاه این اطلاعات دریافت شده جزء وجود آن ها می شود و رفته رفته براساس همین یافته ها شخصیت آن ها شکل می گیرد و در آینده نیز براساس آنچه شکل گرفته اند، عمل می کنند.

بنابراین والدین باید محیط رشد و شکوفایی فرزندان خویش را به گونه ای مهیا کنند، تا بذر وجودی آن ها در بستری مناسب رشد کند و به بار بنشیند. از جمله موارد آماده سازی محیط، اصلاح رفتار و حرکات و سکنات والدین است. زیرا والدین جزو مهم ترین افرادی هستند که در شکل گیری شخصیت کودکان نقش به سزایی دارند. تا جایی که حتی صدای ضربان قلب مادر، هنگام شیر خوردن نوزادش در آرامش او تاثیر دارد. بنابراین وقتی حرکات غیر ارادی والدین روی فرزندانشان تاثیر می گذارد، طبیعی است که تاثیر رفتارهای ارادی و آگاهانه آن ها مانند نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، راه رفتن، برخورد با دیگران، و حتی رفتارهای هیجانی مثل خنده، گریه، ترس، افسردگی، شادابی، نشاط و… دو چندان خواهد بود. نتیجه آن که والدینی دارای فرزندان صالح خواهند بود که قبل از هر چیز به فکر اصلاح خویش و محیط زندگی خود بر آمده باشند.

از آن جایی که کنترل محیط هایی از قبیل محله، مدرسه و… از توان و قدرت ما خارج است و از طرفی نیز نمی توانیم و نباید کودک را در خانه محبوس کنیم – زیرا همه این محیط ها می تواند به نوعی در رشد و بالندگی کودک اثر مثبت داشته باشد – این امکان وجود دارد که فرزند ما در بعضی از این محیط ها، رفتارهای نامطلوبی هم بیاموزد. همچنان که در محیط خانه نیز ممکن ست برخی از رفتارهای والدین جنبه بدآموزی برای کودک داشته باشد.

این مقاله در صدد بررسی روش هایی است که به کاهش یا حذف رفتارهای نامطلوب کودکان بینجامد.

استفاده از کلمات نامناسب و زشت، جواب پس دادن:

تقریباً تمام کودکان در سنین پیش دبستانی گاه از کلمات نامناسب استفاده می‌‌ کنند. گاهی آنان کلماتی زشت به زبان می‌‌ آورند که باعث شرمندگی والدین می‌‌شود. دلیل روشن به کارگیری این کلمات، شنیدن آن ها در منزل یا مهد کودک یا محیط‌‌ های دیگر است. زمانی که کودک از این عبارات استفاده می‌‌ کند معمولاً با توجه شدید و واکنش بیش از حد والدین روبرو می‌‌ شود که باعث تکرار بیشتر این کلمات خواهد شد.

راهکارهای زیر می‌‌ توانند در برخورد با این رفتار کودک کمک کننده باشند:

ـ‌ اگر کودک برای اولین بار از این کلمات استفاده می‌‌ کند بهتر است معنای آن را از کودک بپرسید. اگر وی بتواند معنی کلمه را بگوید برایش توضیح دهید که این کلمه دیگران را ناراحت می‌‌ کند و نباید در خانه استفاده شود.

ـ در مراحل اول آرام ماندن و نادیده گرفتن این عبارات و دور نگهداشتن کودک از محیط ‌‌هایی که در آن ها چنین کلماتی استفاده می‌‌ شود بهترین روش برخورد است.

ـ اگر با وجود نادیده گرفتن این رفتار ادامه یابد از شیوه‌‌ های تنبیهی مناسب مانند منزوی سازی یا محروم کردن بهره گیرید.

ـ به کودک کلماتی بیاموزید که بتواند احساس ناکامی و ناراحتی خود را به صورت مودبانه ابراز کند.

جواب پس دادن اغلب شیوه‌ ای برای نشان دادن نافرمانی و لجبازی کودک و نشانه‌ ای از تکامل کودک برای به دست آوردن استقلال است.

تنشهای زندگی روز مره مانند به دنیا آمدن کودک دیگر یا تغییر منزل ممکن است این رفتارها را تشدید کند. در مواجهه با این مشکل توصیه‌‌ های زیر را به کار گیرید:

ـ به خاطر داشته باشید کودکان پیش دبستانی نیاز به ابراز وجود و احساسات خود دارند. بنابراین اجازه ابراز نظر به صورت مودبانه را به آنان بدهید.

ـ سعی کنید انتظارات خود را با توانایی کودک تطبیق دهید.

ـ در صورت نافرمانی و بی ادبی کودک در پاسخ دادن، از روشهای تنبیهی مناسب استفاده کنید.

ـ رفتارهای مناسب وی را تشویق کنید.

پرخاشگری و حملات بدخلقی (قشقرق)

پرخاشگری کودکان علل مختلفی دارد. کودکان کوچک تر ممکن است به علت این که نمی‌‌‌ دانند احساسات ناخوشایند خود مانند خشم و ناکامی را چگونه با کلمات ابراز کنند به پرخاشگری روی می آورند. صحبت با کودکان و کمک به آنان برای بیابن احساساتشان بدون پرخاشگری در این موارد مفید است.

کودک ممکن است شاهد دعوا و پرخاشگری والدین یا دیگر اعضای خانواده باشد و از این رفتارها الگو برداری کند. بنابراین کنترل محیط منزل، عدم به کار گیری پرخاشگری در روابط بین فردی اعضای خانواده و همچنین نظارت بر برنامه‌‌ های تلویزیونی که کودک مشاهده می‌‌ کند می‌‌ تواند این اثرات را تا حد ممکن کاهش دهد.

قوانین را به صورت روشن به کودک بگویید. او باید بداند احساس خشم و ناکامی طبیعی است ولی مرزهایی برای شیوه ابراز آن وجود دارد مثلاً زدن دیگران ممنوع است

گاهی به مرور زمان کودک یاد می‌‌ گیرد که با بد خلقی و پرخاشگری می‌‌تواند به آنچه می‌‌ خواهد دست یابد. اگر والدین در برابر داد و فریاد یا پرخاشگری وی تسلیم شوند او در می‌‌ یابد این رفتار راهی برای گرفتن آنچه می‌‌ خواهد از بزرگسالان است. بعضی کودکان با فرد خاصی مانند مادر یا مادربزرگ بیشتر این رفتارها را نشان می‌‌ دهند تا با دیگر اعضای خانواده. این موضوع اهمیت برخورد یکسان و یکنواخت همه بزرگسالان در خانواده و اطراف کودک را نشان می‌‌دهد. اگر کودک دریابد که هر وقت و هر کجا پرخاشگری کند پیامد یکسانی متحمل می‌‌ شود چنین رفتاری قطعاً کاهش می‌‌ یابد.

بنابراین علی رغم علت پرخاشگری و بدخلقی کودک رعایت بعضی اصول می‌‌ تواند موجب کاهش این رفتارها شود:

ـ در انتظارات خود از کودک و به کارگیری روش های تربیتی در زمان ها، مکان ها و توسط افراد مختلف مانند مادر، پدر، مادربزرگ و… تا حد ممکن یکنواخت عمل کنید. قابل پیش‌ بینی بودن پیامد یک رفتار به کودک احساس امنیت می‌‌ دهد و وی را از سر درگمی می‌‌ رهاند و مشکلات رفتاری وی را کاهش می‌‌ دهد.

ـ قوانین را به صورت روشن به کودک بگویید. او باید بداند احساس خشم و ناکامی طبیعی است ولی مرزهایی برای شیوه ابراز آن وجود دارد مثلاً زدن دیگران ممنوع است.

ـ در صورت پرخاشگری کودک از روش های تنبیهی مناسب مانند منزوی سازی استفاده کنید.

ـ بر اثر بد خلقی و قشقرق کودک تسلیم خواسته‌‌ های غیر منطقی او نشوید. این رفتار کودک را نادیده بگیرید. (در عین حال ایمنی کودک را در نظر داشته باشید. اگر وی به کار خطرناکی دست زد بلافاصله باید مداخل کنید).

ـ تلاش کودک برای ابراز مناسب احساسات ناخوشایند مثل خشم را تشویق کنید.

ـ موقعیت هایی که کودک بیشتر دچار بدخلقی و پرخاشگری می‌‌ شود مانند زمانی که خسته، گرسنه یا خواب آلود است را شناسایی کرده، توجه به نیازهای جسمانی و روانشناختی کودک را در برنامه ریزی‌‌ های روزانه خود در اولویت قرار دهید.

 دزدی

تا سن سه سالگی بیشتر کودکان معنای دزدی را درک نمی‌‌‌ کنند و حداقل یک سال دیگر طول می‌‌ کشد تا آنها مفهوم مال من و مال تو را در یابند.

اگر کودک وسایل دیگران را بدون اجازه بر می‌‌ دارد راهکارهای زیر را به کار برید:

ـ آرامش خود را حفظ کنید و واکنش بیش از حد نشان ندهید.

ـ برای وی توضیح دهید که چیزهایی که متعلق به دیگران است نباید برای خود بردارد.

ـ به کودک بگویید صاحب آن شیئ برای از دست دادن آن، غمگین و ناراحت  می شود.

ـ مطمئن شوید که وی شیئ  مورد نظر را به صاحبش برگردانده و عذرخواهی کند.

ـ به خاطر داشته باشید با این که کودک ممکن است بداند دزدی کار بدی است چون دیگران به وی چنین گفته‌ اند تا سن ۷ ـ ۶ سالگی ممکن است به درستی علت بد بودن آن رفتار را درک نکرده و در باره آن احساس گناه نکند.

ـ در صورتی که این مشکل به صورت مکرر و مزمن رخ دهد حتماً با یک مشاور یا روانپزشک کودک مشورت کنید.

دروغگویی

دروغگویی یکی از رفتارهای شایع کودکان است که اغلب والدین را خیلی ناراحت می‌‌ کند.

دروغگویی کودکان معمولاً سه دلیل عمده دارد:

۱ـ کودک واقعیت و خیال را در هم می‌‌ آمیزد و گاه تصورات خود را کاملاً واقعی می‌‌ پندارد. معمولاً تا ۶ یا ۷ سالگی، توانایی کودک برای افتراق وقایع واقعی از خیالی، کامل نشده است.

۲ـ کودک به نوعی تفکر آرزومندانه پسرفت کرده است و بدین طریق با یک واقعیت غیر قابل تحمل انطباق می‌‌ یابد. مثلا کودکی که پدرش وی را ترک کرده است ممکن است داستان هایی در باره این که پدرش شماره تلفن وی را نمی‌‌‌ داند بسازد. گاهی کودک با چنان شدتی خواستار این آرزوها است که خود نیز باور می‌‌ کند آن چیز را به دست خواهد آورد. مثلاً «من دوست دارم یک دوچرخه داشته باشم» ممکن است به «من برای تولدم یک دوچرخه هدیه می‌‌ گیرم» تبدیل شود.

۳ـ کودک به منظور فرار از تنبیه یا انتقاد دروغ می‌‌ گوید. وی ممکن است بداند آنچه که می‌‌ گوید حقیقت ندارد ولی به تدریج خودش هم بخش هایی از آن را باور می‌‌ کند. گاهی اوقات کودکان باهوشتر بیشتر به دروغگویی پناه می‌‌ برند تا تایید والدین را از دست ندهند و از عواقب کار خود فرار کنند.

اگر کودک برای فرار از پیامد کار اشتباهش دروغ بگویید بهتر است به جای واکنش شدید نسبت به دروغ گفتن، درباره کار اشتباه او و علت بد بودن کارش با وی صحبت کنید.

توصیه‌‌ های زیر در برخورد با دروغگویی می‌‌ توانند کمک کننده باشند:

ـ در مواجهه با کودکی که دروغ گفته است آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید آرام بمانید.

ـ سعی کنید نوع دروغ کودک را تعیین کنید و بسته به آن واکنش مناسب نشان دهید.

ـ اگر کودک با موقعیتی دشوار روبرو است و آرزوهایش را به عنوان واقعیت بیان می‌‌ کند وی را تشویق کنید که به جای این کار به بیان احساساتش بپردازد و از دیگران برای حل مشکلات کمک بخواهد.

ـ‌ اگر کودک برای فرار از پیامد کار اشتباهش دروغ بگویید بهتر است به جای واکنش شدید نسبت به دروغ گفتن، درباره کار اشتباه او و علت بد بودن کارش با وی صحبت کنید.

ـ زمانی که می‌‌ دانید کودک کار بدی کرده است خود را درگیر بحث با وی برای اعتراف گرفتن نکنید. مثلاً اگر کودک کیک تولدی را که پخته اید بی اجازه خورده است و آثار شکلات روی کیک را در اطراف دهانش می‌‌ بینید به جای اینکه بپرسید «آیا تو کیک را خورده ای؟» و او به دروغ «نه» بگوید، وی را جلوی آینه ببرید و بگویید «کیک خورده شده و به صورت تو شکلات آن چسبیده است. من از تو خواسته بودم به کیک بدون اجازه دست نزنی». در این صورت موضوع صحبت به جای دروغگویی کودک به پیروی از قوانین باز می‌‌ گردد.

کابرد روش های مثبت و منفی در کاهش رفتار نامطلوب

رفتارهای نامطلوب را از دو راه می توان کاهش داد:

۱- جانشین ساختن رفتارهای مطلوب به جای رفتارهای نامطلوب و در نتیجه کاهش دادن غیر مستقیم رفتارهای نامطلوب.

۲- کاهش دادن مستقیم رفتارهای نامطلوب.

روشهای مثبت کاهش رفتار نامطلوب

۱- تقویت رفتارهای مطلوبی که به دفعات کم انجام می گیرد: گاهی اوقات نامطلوب بودن رفتار کودک یا بزرگسال ممکن است بدین خاطر باشد که آن رفتار را کودک خیلی زیاد و بیش از حد انجام می دهد. مثلا کودکی در خانه یا در کلاس (در بحث های گروهی) زیاد حرف می زند و فرصت صحبت کردن را از دیگران می گیرد. رفتار مطلوب در این جا این است که این کودک کم تر و به نوبت حرف بزند. بر اساس این روش ما باید به کودک بگوییم اگر در مدت دو ساعت فقط پنج بار و هر بار فقط یک دقیقه صحبت کنی، جایزه می گیری یا می توانی به تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه ات بپردازی. بدین وسیله این مقدار حرف زدن او را تقویت می کنیم نه بیش تر از آن را. البته ذکر این نکته ضروری است که ما در صدد خاموش کردن کودک نیستیم بلکه می خواهیم میزان صحبت کردن او را کنترل کنیم که هم به موقع حرف بزند و هم فرصت دیگران را ضایع نکند.

۲- تقویت رفتارهای مطلوب دیگر: در این روش همه رفتارهای مطلوب کودک تقویت می شود به جز رفتاری که نامطلوب تشخیص داده شده است. برای اجرای این روش موارد زیر را به کار می بریم:

الف – کودک را برای انجام ندادن رفتار نامطلوب برای یک مدت زمان معینی تقویت می کنیم: مثلا به او می گوییم اگر با برادرت دعوا نکردی یا اگر خواهرت را اذیت نکردی، بعد از ظهر تو را به پارک می برم.

ب – تقسیم مدت زمان معینی به فواصل کوچک تر: در این روش کاهش رفتار نامطلوب به تدریج انجام می گیرد لذا عملی تر و معقول تر به نظر می رسد. مثلا یک روز را به تعداد ساعات آن تقسیم می کنیم سپس از کودک می خواهیم که اگر در هر یک ساعت رفتار خودش را کنترل کند و آن عمل نامطلوب را انجام ندهد، جایزه خواهد گرفت. در این جا کودک برای این که پاداش های بیش تری بگیرد، سعی می کند تا بیش تر خودش را کنترل کند.

ج – جنبه های مثبت رفتار کودک را تقویت می کنیم تا بقیه رفتارش را نیز تصحیح کند: مثلا کودکی که تکلیف مدرسه اش را بد خط می نویسد به تکلیف او نگاه می کنیم هرجا یک کلمه یا جمله ای را خوش خط نوشته بود زیر آن خط می کشیم. بدین وسیله او را مورد تشویق قرار می دهیم. یا اگر کودکی برادر کوچکش را اذیت می کند ولی گاهی اوقات نیز کمک هایی به او می کند، ما همین رفتارهای مثبت را سریعا تشویق می کنیم و رفتارهای نامطلوب او را نادیده می گیریم. (البته در صورتی که رفتارهای نامطلوب او خطرناک باشد، باید جلوگیری کنیم.)مانند همان شیوه که حضرت عیسی علیه السلام برای تربیت حواریون انجام می داد، «ایشان روزی در یک مسیری عبور می کردند با یک لاشه بز که متعفن نیز شده بود برخورد کردند همه حواریون بینی و دهان خود را گرفتند و گفتند عجب بوی بدی می دهد ولی حضرت عیسی علیه السلام فرمودند به! این بز چه دندان های سفیدی دارد.»  بنابراین یکی از شیوه های تربیتی که بزرگان دین هم از آن استفاده می کنند و در روان شناسی تربیتی نیز روی آن تاکید می شود آن است که جنبه های مثبت را تقویت کنیم تا کودک خود بر اثر تشویق رفتارهای مطلوبش در صدد اصلاح رفتارهای نامطلوب برآید.

۳- تقویت رفتار مغایر با رفتار نامطلوب: در این روش هر رفتاری که با رفتار نامطلوب، ناهمساز و مغایر است تقویت می شود. مثلا برای از بین بردن رفتار نامطلوب کودکی که گوشه گیر و منزوی است و با هم سالان خود بازی نمی کند، باید هرگونه فعالیت گروهی و آمیزش با سایر کودکان را در او تقویت کنیم، تا تمایل بیش تری به شرکت در فعالیت های گروهی پیدا کند. طبیعی است وقتی کودک وارد کوچک ترین فعالیت گروهی می شود، دیگر منزوی و گوشه گیر نیست. به عبارت دیگر انسان در یک زمان واحد نمی تواند دو رفتار متضاد را انجام دهد، یعنی هم گوشه گیر باشد و هم با بچه ها بازی کند. در چنین روشی علاوه بر این که رفتار نامطلوب کاهش پیدا می کند، رفتارهای مطلوب افزایش می یابد و جایگزین رفتارهای نامطلوب می شود.

۴- سیری یا اشباع: گاهی اوقات باید آن قدر یک تقویت کننده را به کار ببریم که اثر خودش را از دست بدهد. مثلا کسی که گرسنه است و یک حالت ولع برای خوردن غذا دارد، وقتی به اندازه کافی به او غذا داده شود دیگر آن غذا برای او جاذبه ای نخواهد داشت مگر این که در نوبت دیگری دوباره گرسنه شود. یک کودک نیز ممکن است نسبت به اسباب بازی های خودش زیاد حساسیت نشان داده و حتی اسباب بازی بچه های دیگر را هم برای خودش بخواهد و همه را احتکار کند. چون احتکار اسباب بازی یک رفتار نامطلوب است و ما می خواهیم رفتار کودک تعدیل شود، می توانیم با استفاده از این روش برای مدتی آن قدر اسباب بازی از خودش و دیگران جلوی او بریزیم تا اشباع شود به گونه ای که وقتی دوباره برای او اسباب بازی می بریم آن ها را از خودش دور کند. در واقع با این کار، کودک از بازی با اسباب بازی اشباع شده به طوری که از این به بعد اسباب بازی ها را بین خود و هم سالانش تقسیم می کند و رفتار او عادی می شود.

روش های منفی کاهش رفتار نامطلوب

قبل از بیان روش های منفی، ذکر این نکته ضروری است که چون روش های منفی خاصیت انزجاری و آزار دهنده و جنبه تنبیهی دارند، ممکن است عوارض ناخوشایندی را نیز به دنبال داشته باشند. لذا تا آن جایی که امکان به کارگیری روش های مثبت وجود دارد باید از روش های منفی برای کاهش رفتار نامطلوب خودداری نموده و فقط در هنگام ضرورت، آن هم با احتیاط کامل از این روش استفاده کرد.

۱- خاموشی: خاموشی به فرآیندی گفته می شود که در آن وقوع رفتار بدون تقویت می ماند و تکرار بدون تقویت یک رفتار سرانجام منجر به توقف کامل آن رفتار می شود.  برای مثال معلم در کلاس درس سؤالی را طرح می کند، یکی از بچه ها بلند می شود و با سر و صدای زیاد می گوید: من بلدم، من بلدم. معلم بدون توجه به آن دانش آموز جواب سؤال را از دانش آموز دیگری که دستش را بلند کرده و آرام سرجایش نشسته می خواهد که توضیح دهد. در این جا بی توجهی معلم به دانش آموز شلوغ و پرسیدن سؤال از دانش آموز مؤدب، باعث خاموشی رفتار دانش آموز شلوغ می شود، در صورتی که اگر معلم عکس العمل دیگری نشان داده بود و با صدای بلند به آن دانش آموز شلوغ گفته بود: سر جایت بنشین و حرف نزن، اثر معکوس داشت. همین کار را می توان در خانه نیز انجام داد و رفتار نامطلوب کودکان را خاموش کرد.

۲- محروم کردن: بسیاری اوقات می توان با محروم کردن کودک از تقویت کننده هایی که برای او خیلی مهم است، رفتار او را کنترل کرد، مثل دیدن برنامه کارتن یا برنامه کودک یا بازی فوتبال.

مثلا برای حذف رفتار کودکی که عادت به مکیدن انگشت خود دارد، می توانیم هنگامی که او مشغول تماشای برنامه کودک تلویزیون است، هر وقت دستش را به طرف دهانش برد، تلویزیون را خاموش و هنگامی که دستش را بیرون آورد، دوباره تلویزیون را روشن کنیم.یا معلم ورزش، دانش آموزی را که در بازی رفتار خلاف انجام می دهد، برای مدتی از بازی محروم کند. این روش را داوران مسابقات ورزشی در مورد ورزشکاران متخلف انجام می دهند و با این کار تا حدود زیادی از تخلفات دیگر بازیکنان و خود این بازیکن خاطی جلوگیری می کنند.

۳- جبران کردن: در این روش وقتی فرد مرتکب رفتار نامطلوبی می شود، او را وادار می سازند تا آن عمل خلاف را جبران یا اصلاح کند. زیرا هدف این روش آن است که فرد مسؤولیت عمل خودش را بپذیرد. طبیعی است هنگامی که فرد احساس مسؤولیت نسبت به عمل خود نماید، رفتار خودش را بیش تر کنترل خواهد کرد. مثلا کودکی که خانه یا کلاس را با ریختن خرده کاغذ یا چیزهای دیگر کثیف می کند، والدین یا معلم باید او را وادار کنند تا خرده کاغذهایی را که کف اتاق ریخته جمع کند و حتی بعضی اوقات از شخص خاطی خواسته می شود علاوه بر جبران عمل خلاف خود، به انجام اعمال اضافی نیز بپردازد. مثلا از کودکی که به یکی از هم کلاسی های خود یا به یکی از اعضای خانه توهین کرده، خواسته می شود که از همه هم کلاسی های خود و اعضای خانه عذرخواهی کند.

هنگام استفاده از این روش به نکات زیر باید توجه کرد:

۱- به کودک یا دانش آموز بگویید این رفتار تو بد بود.

۲- او را از انجام کاری که مشغول آن است باز دارید.

۳- با توضیحات شفاهی، کار جبرانی او را برایش مشخص کنید.

پاسخ ترک

Please enter your comment!
Please enter your name here