
کودکان درگیر دلواپسی
ترس در کودکان مسئله ای عادی است البته در برخی موارد این ترس ها بیش از حد معمول می شود. ترس های شبانه, ترس از پزشک ، ترس از مدرسه و … ترس هایی است که کودکان درگیر آن ها هستند. والدین کودک نقش بسیار مهمی در از بین بردن ترس های او دارند. با ما تا ادامه این مطلب همراه باشید.
اضطراب واژه ملموس و رایجی است که در عصر حاضر زیاد به گوش می رسد و در میان اشخاص زیادی احساس می گردد. اما این حالت صرفاً به بزرگسالان اختصاص ندارد و کودکان را هم درگیر می کند.
آن چه می توان به عنوان تفاوت میان این مقوله در میان کودک و بزرگسال مدنظر داشت، علل به وجود آورنده اضطراب است. معمولاً واژه ترس و اضطراب در گفتار روزمره به جای یکدیگر به کار می روند. اما باید دانست که در یک بررسی ظریف تر این دو با هم متفاوتند. ترس اغلب به ارزیابی از یک خطر واقعی و مشخص برمی گردد.
در حالی که اضطراب بیشتر به حالتی هیجانی و دلواپسی به علت خطری مبهم و نامعلوم مربوط می شود که در کودکان می تواند با علائمی هم چون: نفس نفس زدن، تعریق، تپش قلب، کم اشتهایی، کم خوابی یا خواب های ترس آور، ناخن جویدن، شب اداری، لکنت زبان، نقص تمرکز، انزوا، همراه باشد.
شناخت علائم اضطراب برای پدر و مادر و مربیان کودکان مهم است چرا که با مشاهده هر عامل می توان به علت آن پی برد و اقدام های مناسب تری را به کار برد به خصوص آن که اگر مجموعه ای از علائم را به طور همزمان یا متناوب در کودک مشاهده کنیم.
کودکان به دلیل ظرفیت پایین و توان کمی که دارند خیلی زودتر ممکن است درگیر مسائل عاطفی شده و استرس را تجربه کنند و همان طور که تحقیقات نشان می دهد وجود دوران پراسترس کودکی و حتی استرس مادر در دوران بارداری می تواند پایه و اساس یک شخصیت مضطرب را در او تشکیل دهد. اگر بخواهیم به صورت دقیق تر علل استرس و اضطراب کودک را بیان کنیم، می توانیم آن ها را در دو گروه پیش از تولد و پس از تولد دسته بندی کنیم.
علل پیش از تولد:
استرس مادر در دوران بارداری می تواند زمینه ساز مشکلات متعدد از جمله اضطراب و بیش فعالی در فرزندش شود. در مواقع پر تنش و استرس زا هورمون هایی در بدن مادر تولید می شود که قابلیت رد شدن از جفت را داشته و به افزایش ضربان قلب و سطح فعالیت جنین منجر می شود.
لذا اگر میزان اضطراب مادر در این دوران فزونی پیدا کند می تواند به صورت عاملی ثابت تغییراتی در بدن و فیزیولوژی کودک ایجاد نموده و آستانه تحریک پذیری را در او کاهش دهد.
علل پس از تولد:
درست است که فاکتورهایی در دوران بارداری می تواند آسیب زا بوده و آمادگی هایی را در کودک مهیا کند ،اما نمی توان نقش محیط تربیتی کودک را پس از تولد نادیده گرفت. چنان چه محیط برای ورود کودک آماده باشد می تواند رشد بهینه را نیز سبب ساز شود.
از جمله عواملی که به محیطی سالم و سودمند برای رشد آسیب می رساند می توان به این موارد اشاره کرد:
-نداشتن مراقب های اولیه:
ناتوان ترین موجود زنده در هنگام تولد نوزاد انسان است. لذا برای هرگونه رفع نیاز و احتیاجات خود به مراقبت های اطرافیان و به ویژه مادر نیاز دارد. مادرانی که بر اساس نیاز فرزند خود و نه بر اساس میل و خواسته خود از کودک نگهداری می کنند می توانند اعتماد را در کودک تقویت نموده و در سایه این اعتماد آرامش را فراهم سازند. این گونه کودکان دلبستگی از نوع ایمن را تجربه می کنند که می توانند با خاطری آسوده از داشتن حمایت و پشتوانه به شناخت محیط و یادگیری دست یابند.
-ناآگاهی از دوره های رشد و نیازهای مبتنی بر آن:
کودکان در مسیر رشد خود دوره های مختلفی را طی می کنند که در هر دوره نیازهای خاصی هم دارند. به عنوان مثال :در دوره پیش عملیاتی کودکان قادر به فهم و درک مسائل انتزاعی و غیر ملموس نیستند. به همین دلیل باید برای آموزش آن ها از روش های ملموس و قابل مشاهده استفاده شود.
لذا هر گونه یادگیری بهتر است با توجه به این اصل صورت پذیرد. آگاهی از نیازهای رشدی و توان کودک باعث می شود که پدر و مادر انتظارات خود را نیز با توان کودک همسان نموده ، از توقعاتی خارج از توان او پرهیز کنند و مهارت های مورد نیاز را در همان دوره تکمیل نمایند. کودکانی که توانمندترند و آگاهی های خود را برای مسایل کافی می دانند اضطراب کمتری را تجربه می کنند.
-مادران مضطرب:
تحقیقات نشان می دهند که مادران مضطرب و افسرده تاثیرات فراوانی را بر حالات و ویژگی های فرزند خود دارند. بنابراین وقتی صحبت از اضطراب یک مادر می شود درمان آن از اهمیت دو چندان نسبت به افراد دیگر برخوردار است. اگر چه مادران اذعان می کنند که از انتقال این حالات به کودک خود جلوگیری می کنند ،اما استرس و ناآرامی درون بر رفتار و واکنش های بیرونی تاثیر گذار بوده و به صورت ناخودآگاه می تواند تغییرات متعددی را در رفتارهای ارتباطی شخص به وجود آورد. مادر مضطرب عصبی است و انسان عصبانی از کنترل و مدیریت رفتار های خود ناتوان است.
مادر مضطرب عجول است و این بی حوصلگی و بی صبری را به فرزندش انتقال می دهد. مادر مضطرب توان اختصاص زمان لازم به کودکش را ندارد. توانایی تقویت و تشویق بجای رفتار های او را ندارد. در قبال اشتباه ها عکس العمل های افراطی نشان می دهد. و مسیرهای حل مسأله و صبر را نمی تواند به صورت صحیح به او آموزش دهد.
در مقابل مادرانی که از آرامش درونی و رفتاری برخوردارند حتی در دوران شیرخوارگی می توانند این حالات را در فرزند خود مشاهده نمایند.
علاوه بر این مادرانی که بسیار سخت گیر و کمال گرا نیز هستند می توانند به عنوان یک عامل تاثیر گذار در اضطراب کودکشان سهم داشته باشند . کمال گرایی با انتقاد های پی در پی و انتظارات بی عیب و نقص فرزند را در این حس فرو می برد که هیچ گاه نمی تواند کاری را ان طور انجام دهد که مادر دوست دارد. لذا واهمه ای همیشگی را به همراه او خواهد کرد و خود دوست داری را در او کاهش می دهد.
-عدم مهارت یابی لازم:
معمولاً اضطراب در کودکان و نوجوانانی که از مهارت های اجتماعی لازم برخوردار نیستند بیشتر دیده می شود. کودکان خجالتی و منزوی از همین گروهند. نتیجه تقویت مهارت ها در پدر و مادر و ارتباط صمیمی و تاثیرگذار با کودک می تواند رشد دانسته های اجتماعی در او شود.
پدر و مادر پذیرنده نیز می توانند مهارت هایی را از جمله اعتماد به نفس در کودک خود ایجاد کنند. پذیرش بی قید و شرط ،کودک را به این باور می رساند که دوست داشتنی و تواناست و او را در مقابله با مسائل و مشکلات بردبارتر تربیت می کند.
یکی از مشکلاتی که می تواند به صورت چشمگیری از اضطراب کودکان منشأ گرفته باشد عدم توجه و تمرکز لازم و بی قراری های آن هاست. در بسیاری از مواقع بی قراری ها و جنب و جوش های کودکان برچسب بیش فعالی می خورد در حالی که اگر بررسی ها با دقت بیشتری انجام شود می توان به وجود عاملی استرس زا در زندگی او پی برد.
ناخن جویدن و شب ادراری نیز نمودهای بارز دیگری از این مقوله در کودکان است.
برای از بین بردن این علائم رفتاری باید ابتدا ریشه های مورد واکاوی قرار گیرند و سپس با کاهش علل ، علائم را نیز تخفیف داد.
ترس از تاریکی
معمولاً ترس از تاریکی زمانی در کودک به وجود می آید که شب در تاریکی قرار گیرد؛ این مسئله ممکن است در نتیجه اصرار والدین بر خوابیدن کودک در اتاق تاریک و به تنهائی باشد و یا زمانی که کودک نیمه شب بیدار می شود در تنهائی و تاریکی احساس وهم نماید. برخی کودکان آنقدر در تاریکی دچار وحشت می گردند که ضربان قلبشان به شدت افزایش می یابد.
والدین بایستی این واقعیت را بپذیرند که اتاق تاریک برای کودکان ماهیتاً متفاوت با زمانی درک می شود که چراغ ها روشن است یا روشنائی اتاق مناسب است. بنابراین، بهترین و مؤثرترین شیوه در کاهش این ترس، آن است که به فرزندان خود اطمینان دهیم اتاق و فضای آن، در تاریکی و روشنائی تغییری نمی کند.
جهت کاهش ترس از تاریکی در کودکان چند راه کار پیشنهاد می گردد:
-از چراغ خواب استفاده کنید؛ اما محل قرار گرفتن چراغ خواب هم بسیار حائز اهمیت است، چرا که باید در محلی قرار گیرد که باعث ایجاد سایه های ترسناک نگردد.
ترس از مهد کودک و مدرسه
ترس از مدرسه، می تواند دلایل مختلفی داشته باشد و شناسائی علت دقیق آن بر عهده والدین است. باید دید که آیا این ترس، ترس از خود مدرسه است یا ترس از ترک خانه؟ در صورتی که ترس از مدرسه باشد، چه چیز موجب آن شده است؟ آیا مشکلی در راه مدرسه وجود دارد آیا در سرویس مدرسه مشکلاتی برای کودک ایجاد می شود؟


ترس از حیوانات
ترس از حیوانات، تقریباً در تمامی کودکان وجود دارد و با افزایش سن آن ها کاهش می یابد.
رویکرد های بسیاری جهت کاهش ترس کودکان از حیوانات وجود دارد:
_هرگز ترس خود را به کودکانتان انتقال ندهید. کودکان ترسشان را از شما فرا می گیرند.
اگر تمایل به نگهداری حیوانات در منزل دارید حتماً به این نکات توجه نمائید:
_حیوانی انتخاب کنید که از نظر جثه از کودکتان کوچک تر باشد. حتی می توانید انتخابتان را طوری صورت دهید که هر دو با هم بزرگ شوند.
ترس از دندانپزشک
بسیاری از افراد از زمان کودکی از مراجعه به دندانپزشک هراس داشته اند و این ترس تا بزرگسالی حل نشده باقی می ماند. آن چه مسلم است همگی ما بالاخره روزی مجبوریم به دندانپزشکی مراجعه کنیم؛ بنابراین ضروری است که ترس از دندانپزشکی در همان کودکی حل شود.

ترس از مرگ
معمولاً کودکان درباره مرگ کنجکاوند. این کنجکاوی و درگیری ذهنی کودک با مرگ تا زمانی بهنجار و طبیعی است که شکل وسواس گونه به خود نگیرد. به این معنی که کودک همواره دچار نگرانی و دلواپسی راجع به مرگ ناگهانی والدین یا اطرافیان خود باشد. معمولاً پس از تجربه مرگ در اطراف کودک، چنین افکاری به سراغ او می آیند. این مسئله حتی با مشاهده مرگ در حیوانات خانگی و یا مرگ شخصیت های اصلی برنامه های تلویزیونی که کودک با آن ها ارتباط برقرار کرده است نیز، ممکن است پیش آید.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟
راجع به مفهوم مرگ با فرزندتان گفتگو کنید و صحبت های او را نیز بشنوید و به سئوالاتش پاسخ دهید. اما این کار را فقط در شرایطی انجام دهید که او کاملاً احساس ایمنی می کند و هیچ نشانه ای دال بر نگرانی و دلواپسی در او ملاحظه نمی گردد.