
مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران
نی نی تایم: مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با ۳۵۱ کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران بعد از تهران است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ این شهر با ۳٬۰۰۱٬۱۸۴ تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است.
این شهر به واسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر از داخل و دو میلیون زائر از خارج از کشور است.
واژهٔ «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») بهمعنی محل شهود و محل شهادت است. به باور شیعیان، علی بن موسی الرضا پس از قتل بهدست مأمون، خلیفهٔ عباسی، در سال ۲۰۳ ه. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» بهنام «مشهدالرضا» خوانده شد و کم کم بر پهنهٔ آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد کوچ داده شدند. و بهمرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. به مشهد نام «قبله هفتم» را نیز اطلاق میکنند.
بیش از ۹۳٪ مردم مشهد فارسیزبان هستند. تراکم جمعیت در مشهد بیش از نه هزار تن در هر کیلومتر مربع است. این شهر در سال ۱۳۸۸ رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد. همچنین مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگ اسلامی» در سال ۲۰۱۷ برگزیده شدهاست.
جغرافیای شهر مشهد:
شهر مشهد در حوزه رودخانهٔ کشفرود و در دشت مشهد بین کوههای هزارمسجد و بینالود گسترده شده است. بیشینه ارتفاع شهر مشهد ۱۱۵۰ متر و کمینه آن ۹۵۰ متر است. شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است. بیشینه درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینه آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
مشهد دارای ۱۳ منطقه شهرداری است و شهردار آن، توسط شورای شهر ۱۵ نفره انتخاب میشود. این شهر دارای یک فرودگاه بینالمللی، یک ایستگاه راهآهن و سه پایانه است که ارتباط آن با شهرهای دیگر را ممکن میسازد. حمل و نقل داخلی مشهد، توسط سامانه تاکسیرانی و اتوبوسرانی و قطار شهری انجام میشود. اقتصاد مشهد متکی به گردشگری مذهبی با تمرکز بر حرم امام رضا است. در کنار آن، وجود مراکز تجاری بزرگ و امکانات پزشکی قابل توجه، موجب رونق گردشگری تفریحی و گردشگری سلامت در این شهر نیز شدهاست.
پیشینه کاربرد نام مشهد
پیش از قتل علی بن موسی الرضا در ۲۰۳ ه. ق، و دفن او در کاخ حُمَید بن قَحطَبه در سناباد نوغان، خبری از مشهد نبود. حتی نام نوغان توس از سدههای اولیهٔ اسلامی به بعد در متون راه یافته و پیش از آن تقریباً هیچ خبری از نوغان نیست، بلکه تنها از ولایت توس یا شهر توس اخباری در اساطیر و آثار حماسیِ بعد به چشم میخورَد.
درنتیجه، تاریخچهٔ مشهد از ابتدا تا پیدایش اسلام در تاریخ توس، و در دو سدهٔ اسلامی در تاریخ نوغان مستتر است. اینکه توس هم یک شهر و هم یک منطقه است، همراه با این واقعیت که هر دو ناحیه، همواره بهعنوان شهرهای اصلی منطقه در نظر گرفته میشوند، این باور نادرست را در میان جغرافیدانان متأخر عربی رواج داده که توس، پایتخت شهری دوبخشی شامل تابران و نوغان بودهاست. این باور در مورد دوبخشیبودن شهر توس بهطور عام در ادبیات اروپایی راه یافتهاست. سِر پِرسی سایکس و بهدنبال وی، ئی. دیز صراحتاً این تصور را به چالش کشیدند. جغرافیدانان قدیمتر عرب بهدرستی تابران و نوغان را بهعنوان دو شهر کاملاً مجزا، از یکدیگر متمایز کردند. ویرانههای تابران، توس و مشهد در حدود ۱۹ کیلومتری یکدیگر قرار دارند.
در دوره خلافت اسلامی
به گفته تاریخنویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، راهی توس شد تا از کُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما کنارنگ یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. پس از آن، کنارنگیان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطهٔ توس حفظ کردند و تا پایان عصر امویان، در آنجا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم در سال ۱۲۹ ه.ق بود که آنجا را رها ساختند.تنها خبر شاهنامه که تاریخ هم آن را تأیید میکند پناهندهشدن یزدگرد سوم ساسانی به کنارنگ توس، پس از شکست از تازیان در زمان خلافت عثمان است.
مأمون، جانشین هارون، پس از گذشت چند سالی از خلافتش بر اثر طغیانی که علیه وی توسط علویان پدید آمد، به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند، علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعه، را به جانشینی نامزد کرد و به دارالخلافهاش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علی بن موسی الرضا، پس از یک سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد. در طی راه در روستای نوغان، علی بن موسی الرضا، به خانهٔ امیر سناباد وارد و در آنجا بهروایت شیعیان مسموم شد و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ ه.ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در کنار مقبره هارون، در ۱٫۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد. از همان زمان، این نقطه، مشهد الرضا و بعد بهاختصار مشهد نام گرفت.
در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
در ابتدای سده چهارم ه. ق، عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی — که با رویکارآمدن نصر بن احمد سامانی (۳۰۰ ه. ق) رونقی یافتهبود — در سرزمین توس نیز به بار نشست.
مشهد نیز همچون تمامی شهرهای بزرگتر ایران بارها شاهد افزایش جنگ و وحشت درون دیوارهای خود بود. سبکتگین، مؤسس سلسلهٔ غزنویان، در زمان فتح توس آرامگاه علی بن موسی الرضا را ویران کرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، آن را بازساری نمود. در سال ۴۲۸ ه.ق طی دوران حکومت سلطان مسعود غزنوی، حاکم بعدی خراسان بهمنظور حفاظت از آرامگاه علی بن موسی الرضا استحکامات دفاعی را بنا کرد. در سال ۵۱۵ ه.ق دیواری در اطراف شهر ساخته شد که گاهی اوقات امکان حفاظت در برابر حملات را فراهم میساخت. در سال ۵۵۶ ه.ق ترکهای غز موفق به گرفتن منطقه شدند، ولی از تاراج و غارت ناحیهٔ مقدس چشمپوشی کردند.
در زمان سلجوقیان، توس درعینحال که از رونق درونی برخوردار بود، با بیمهری سلاطین روبهرو شد؛ ولی در این ایام خواجه نظامالملک وزیر شهیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی در زمان وزارت ۳۰ سالهاش توجهی به توس داشت و حتی مسجدی هم در تابران ساخت.در ابتدای سده ششم ه.ق گویا تابران مدتی دچار قحطی و بلا بوده، این مطلب از نامه امام محمد غزالی به سلطان سنجر بر میآید؛ اما تابران در رهگذر زمان همچنان یکی از شهرهای مهم محسوب میشد. چنانکه انوری شاعر معروف دربار سنجری در مدرسه منصوریهٔ تابران تحصیل میکرد و باغ و مدرسه آن را ستایش کردهاست.
ازجمله اماکنی که در عهد سلطان سنجر سلجوقی، به اصرار منابع شیعی متأخر، مانند مطلعالشمس و منتخبالتواریخ، مورد توجه وی قرار داشت، مشهد بود. زیرا توس بهواسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا، از قطبهای تشیع در خراسان بهشمار میآمد و بنابه اعتراف منابع شیعی آن دوره، مرکزی دینی برای شیعیان و مورد علاقه ایشان بود و بنابه موقعیت جغرافیایی که بر سر راههای تجاری داشت، از مراکز اقتصادی، نیز محسوب میشد؛ و بهاینترتیب، اهمیت سیاسی نیز یافتهبود. در سده ششم ه.ق نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود، بهفرمان سلطان سنجر سلجوقی و بهکوشش وزیر وی، شرفالدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد که جنس آن گنبد از کاشی بود. این قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.
در خلال سدههای چهارم تا ششم ه. ق، در عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی–اسلامی، دانشمندان و رجال برجستهای از آن برخاسته؛ و در دیگر نواحی، و بهطور عمده در شهرهایی که بیشتر کانون توجه بود، شکوفا شدند. خواجه نظامالملک (۴۰۸ تا ۴۸۵ ه. ق)، امام محمد غزالی (۴۵۰ تا ۵۰۵ ه. ق)، احمد غزالی (۴۵۴ تا ۵۲۰ ه. ق)، ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ تا ۴۱۱ ه. ق)، اسدی توسی (متوفی ۴۶۵ ه. ق) و شیخ توسی (۳۸۵ تا ۴۶۰ ه. ق) از آن دستهاند.
توس در سال ۷۹۱ ه.ق ضربه مهلکی را از جانب میرانشاه، پسر تیمور، دریافت کرد. زمانی که نجیبزاده مغولیِ حاکم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش کرد خود را مستقل سازد، تیمور پسر خود میرانشاه را برای مقابله با وی عازم منطقه کرد. توس پس از محاصرهای چندین ماهه مورد یورش قرار گرفت، بهغارت و یغما برده شده و تلی از خاک از آن بر جای ماند؛ دههزار نفر از ساکنین توس در این یورش قتلعام شدند. کسانی که از این کشتار همگانی جان سالم بهدر بردند در پناهگاه حرم امام رضا سکنی گزیدند. از این پس توس متروکه شد و مشهد جایگاه این شهر به عنوان پایتخت را از آن خود ساخت.بعد از آن، علیرغم تلاشی که شاهرخ و شیبک خان ازبک در ۹۱۵ ه.ق برای ساخت مجدد شهر انجام دادند،روی آبادانی به خود ندید و بهتدریج روستاهای کوچکی جایگزین آن همه آوازه و رونق شد.
از این زمان به بعد دیگر عصر حیات تابران بهسر آمده بود و روی توجه تاریخ به سوی شهری قرار گرفت که قرنها با نام نوغان و از این زمان بهبعد با نام مشهد در کنار تابران قرار داشت و جای این شهر را گرفت.در روزگار دوران تیموری در سده نهم ه. ق، بهدنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، بههمت همسر وی گوهرشادآغا، نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبله حرم رضوی که — صحن جنوبی را تشکیل میدهد — بهاتمام رسید.
از صفویه تا دوران معاصر
با توجه تیموریان به مشهد و به ویژه بعد از آن در دورهٔ صفویه با استقرار رسمی مذهب تشیع در ایران و توجه خاص صفویان به مشهد و نیز انتقال آب چشمه گیلاس در دو مرحله (دورهٔ تیموری و دورهٔ صفوی) به مشهد، امید حیات دوبارهٔ تابران بهکلی از میان رفت.[۲۱][۲۲] با پیشرفت خاندان صفوی عرصه تازهای از موفقیت برای مشهد آغاز شد. نخستین شاه این خاندان، شاه اسماعیل اول، شیعه را بهعنوان مذهب رسمی بنیان نهاد و بهدنبال این امر، شهرهای مقدس داخل مرزهای ایران بهویژه مشهد و قم، به شاخصهای اصلی در برنامهٔ وی بدل شدند، چنانکه در مورد جانشینانش نیز همینطور بود. زیارت این آرامگاههای مقدس رونق قابلتوجهی را برای این شهرها بهارمغان آورد. در مشهد، بارگاه سلطنتی، فعالیت ساختوساز وسیعی را بهنمایش گذاشت. در این رابطه به ویژه شاه تهماسب اول، جانشین شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول از چهرههای شاخص بهشمار میآیند.سلاطین صفوی که در اعتلای شعائر مذهب شیعه سعی وافر داشتند، خراسان و بهویژه مشهد را مورد توجه خاص قرار دادند. برهمیناساس، هرات در عهد شاه اسماعیل اول از دارالملک خراسان خارج شد و شهر مشهد جای آن را گرفت.
در زمان شاه طهماسب اول، خوانین شیبانیان چند بار به مشهد حمله و یک بار در سال ۹۳۶ آن را تصرف کرد.سال ۹۹۷ سال فاجعهانگیزی برای مشهد بود. عبدالمؤمن شیبانی پس از چهار ماه محاصره، شهر را مجبور به تسلیم کرد. خیابانهای شهر مملو از خون شدند و غارت و تاراج سرتاسری در دروازههای منطقهٔ مقدس تمامی نداشت. شاه عباس اول که از سال ۹۹۳ تا صعود رسمی تاج و تختش به قزوین در سال ۹۹۵ در مشهد زندگی میکرد، تا سال ۱۰۰۶ قادر به بازپسگیری مشهد از ازبکها نبود.
در دوران پادشاهی شاه عباس اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. شاهراهی میان اصفهان، مشهد و هرات احداث گردید و کاروانسراها و آبانبارهای بزرگ در مسیر آن ساخته شده، حرم رضوی نیز در این عهد توسعه یافت. همچنین خیابانی مستقیم از غرب به شرق شهر مشهد در دورهٔ شاه عباس احداث شد که از میان آن نهری جاری بود. از اقدامات دیگر وی در مشهد میتوان به انتقال آب چشمه گیلاس به مشهد اشاره کرد. شاه عباس، مشهد را بهطور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا مردم به زیارت امام هشتم شیعیان بروند و از رنج و مشقتهای سفر حج و سختگیریهای حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.
در ایرانِ عصر صفوی تنها سیزده شهر دارای بیگلربیگی عظیمالشأن بودند که یکی از آنها مشهد بود. بیگلربیگی مشهد حاکمان تابعی هم داشت که عبارت بودند از حکام سرخس، نیشابور، ترشیز، ابیورد، آزادوار، نسا، سبزوار، اسفراین، حورور ویساکوه، درون، تربت و بزاندوق.همچنین ظاهراً مشهد یکی از معدود شهرهای قلمرو صفویه بوده که در روزگار شاه سلیمان و شاه سلطان حسین در آن سکه ضرب میشدهاست.
در سال ۱۱۳۵ و با آغاز حکومت شاه تهماسب دوم، ایل افغانی ابدالی به خراسان حمله کرد. مشهد سقوط کرد؛ ولی در سال ۱۱۳۸ ایرانیها موفق شدند پس از یک محاصرهٔ دوماهه این شهر را باز پس گیرند.
خراسان در زمان نادر شامل بخشهایی از افغانستان و ماوراءالنهر بودهاست که در سایهٔ توسعهطلبیهای نظامی نادر تا مرز هند و ترکستان گسترش یافت. نادر، پایتخت را از اصفهان که یادگار طرفداران صفوی بود به خراسان انتقال داد. او با استفاده از موقعیت ژئوپولتیک خراسان توانست به اهداف سیاسی خود دست یابد. مشهد مرکز سیاسی دولت وی و دژ کلات، حصاری طبیعی در مواقع بحرانی گشت. ارتش او متکی بر نیروی رزمی قومیتهای گوناگون بهویژه عشایر خراسان بود.
مشهد در زمان سلطنت نادر به اوج خود رسید. نادر مشهد را به پایتختی برگزید زیرا با توجه به گسترش زیاد متصرفاتش در شرق، مشهد از اصفهان، پایتخت صفویان، دارای مرکزیت بهتری بود. او یکی از بانیان بزرگ حرم علی بن موسی الرضا بهشمار میآید. نادر بهشکرانهٔ پیروزی بر ملک محمود سیستانی، گلدستهای طلایی در جنوب صحن عتیق (انقلاب فعلی) و شمالغربی گنبد بنا کرد. در همان زمان گلدستهٔ شاه تهماسبی را — که در سمت دیگر صحن قرار داشت — برای این که با گلدستهٔ مذکور متناسب باشد خراب کرد و تجدید بنا نمود. هنگامی که نادر با غنایم فراوان از هند بازگشت هدایای زیادی به حرم عرضه داشت و دستور داد ایوان امیرعلیشیر نوایی را از نو بنا کنند و با الواح زرین بپوشانند که اکنون به نام ایوان طلای نادری مشهور است. سقاخانهٔ وسط صحن نیز به امر وی بنا گردید. همچنین چهارصد جلد کتاب به کتابخانهٔ آستان قدس اهدا کرد که بدینترتیب در شمار بزرگترین واقفین حرم درآمد. دوران شکوه و جلال مشهد دیری نپایید زیرا علیرغم توجهی که نادر به حرم و شهر داشت، سختگیریهای پیدرپی وی در سالهای بعد برای مردم ساکن شهر دشوار و طاقتفرسا بود.
پس از نادر و جانشینانش، آخرین پادشاه افشاری، شاهرخ، به مدت ۵۰ سال بهطور ضعیف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ایلات خراسانی و حمایتهای احمدشاه درانی در بخش کوچکی از خراسان غربی به مرکزیت مشهد فرمان راند. احمد شاه و جانشین وی تیمور شاه، شاهرخ را بهعنوان خراجگزار در متصرفات خراسان گماردند و بدینترتیب خراسان بهنوعی دولت حائل بین آنان و ایران تبدیل شد. سلطنت شاهرخ نابینا با وقفههای کوتاهمدت و مکرر، بدون هیچگونه واقعهٔ بهثبترسیدهٔ خاصی سپری شد. پس از مرگ تیمور شاه (۱۲۰۷) آقا محمد خان پایهگذار سلسلهٔ قاجار موفق شد در سال ۱۲۱۰ قلمرو حکومتی شاهرخ را تصاحب کرده و وی را به مرگ محکوم کند و این پایان جدایی خراسان از دیگر بخشهای ایران بود.
در سدهٔ نوزدهم مشهد شهری دارای یک حصار و قلعهٔ نظامی جهت حفاظت از حملات بود. این شهر شش محلهٔ بزرگ و ده محلهٔ کوچکتر داشت. در میانهٔ شهر خیابان اصلی قرار داشت که شهر را به دو نیمه تقسیم میکرد و در طول آن نهر آبی جاری بود که منبع اصلی آب شهر بود. منبع اصلی درآمد شهر ناشی از حرم رضوی و زائران آن بود.
در دوران قاجاریه و پهلوی
اعتراض مردم مشهد به حکومت آصفالدوله، حاکم خراسان، اعتراض نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو و خیزش مردمی در جریان انقلاب مشروطه، از مهمترین وقایع دوران قاجاریه در مشهد بهشمار میرود. مشهد در زمرهٔ نخستین شهرهای کشور بود که مردم آن نسبت به انعقاد قرارداد تنباکو و ورود کارکنان شرکت رژی به این شهر، در روز ۱۳ مهر ۱۲۷۰ اعتراض کردند و دست به تظاهرات زدند. واکنش مأموران «فتحعلیخانِ» صاحب دیوان، حاکم وقت خراسان، به این اعتراض، استفاده از زور و سرکوب معترضان بود. با ضرب و جرح راهپیمایان، تعداد زیادی از مردم مشهد در اعتراض به این رفتار در مسجد گوهرشاد متحصن شدند. ناصرالدین شاه ناچار شد اجرای قرارداد را در مشهد، شش ماه به تأخیر بیندازد و پس از آن نیز اجرای قرارداد در مشهد اجباری نبود.
مشهد، مرکز ایالت خراسان، نقشی بارز در مبارزات ضد استبدادی ایرانیان — که به انقلاب مشروطه منجر شد — ایفا کردهاست و برخی کارشناسان، با اتکا به همین سابقهٔ مبارزاتی، برای این شهر نقشی پیشروانه و الهامبخش در روند پیروزی انقلاب مشروطه قائل شدهاند. با پیروزی انقلاب مشروطه، و بهرغم مبارزات آزادیخواهان، فضای مشهد اختناقآلود و پرتنش شد و مشروطهخواهان در رسیدن به آرمانهای خویش توفیق چندانی نیافتند. بسیاری از آزادیخواهان مشهد دستگیر، زندانی، و تبعید شدند و مشروطه و مشروطهخواهی در این شهر منزوی و سرکوب شد. برخلاف نظر رایج، که انزوای مشروطه در مشهد را به عدماقبال مردم این شهر نسبت به مشروطه نسبت میدهد، مشکل اصلی این شهر، علاوهبر وجود نهادهای مشروعهخواه، حضور گستردهٔ نیروهای روسی و مداخلات و کارشکنی آنها در راه پیشبرد مشروطه بودهاست. مداخلات روسها در مشهد سرانجام منجر به ماجرای بهتوپبستن حرم علی بن موسی الرضا شد. روسها این اقدام را بهمنظور ترساندن مشروطهخواهان مشهد و دادن هشدار به دولت مشروطه و مشروطهخواهان دیگر شهرها انجام دادند. بهاینترتیب مشروطهخواهان در مشهد بهشدت منزوی و سرکوب شدند و ناامیدی و رخوت نه فقط مشهد بلکه سراسر نواحی شمالی و دیگر ایالات ایران را فراگرفت.
در سال ۱۲۹۰ یوسف خان از خواص هرات با نام محمدعلیشاه در مشهد اعلام استقلال کرد. روسها به این بهانه در ۹ فروردین ۱۲۹۱، مشهد را بهتوپ بستند و بسیاری از مردم، شهروندان و زائرین کشته شدند. پس از این واقعه یوسف خان توسط ایرانیان، زندانی و بهمرگ محکوم شد.
مهمترین واقعهٔ تاریخ سیاسی معاصر مشهد، واقعه مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه است. در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ جمعیت زیادی در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت در رابطه با قوانین برای مدرنسازی ایران — مانند اجباریشدن برسرنهادن کلاه شاپو — اعتراض نمودند. مأمورین نظامی و انتظامی با مردم درگیر شدند و تعدادی از مردم درون مسجد کشته شدند. در این واقعه تعداد بسیاری مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد بهاندازهای بود که بهنقل از شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنهٔ کشتار خارج کردند.
توسعهٔ شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوبغربی و غرب صورت گرفت. راهآهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جادهٔ جدید تهران باعث توسعهٔ شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۱۳۴۵ بهبعد توسعهٔ شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جادهٔ سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعهٔ شهر را بهسمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی–سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی–مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند.
در سال ۱۳۴۷ طرح نوسازی اطراف حرم علی بن موسی الرضا توسط معمار و شهرساز ایرانی، داریوش بوربور، ارائه شد و در سال ۱۳۵۰ بهتصویب رسید. در سال ۱۳۵۵ ساختمانهای اطراف به منظور آمادهسازی برای اجرای نوسازی تخریب شدند و کسبهٔ ساختمانهای مشمول تخریب، به بازار وسیعی که بدینجهت طراحی و اجرا شدهبود، منتقل گردیدند. پس از انقلاب این طرح ادامه نیافت.
مشهد در دوران جمهوری اسلامی
در دورهٔ شهرداری شهردار پژمان، توسعه طبق طرح جامع پیشین با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان بینالود بهعنوان بخش گردشگری مشهد معرفی گردید. اکنون، ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.
در سالهای اخیر حرکت ساخت و سازهای مدرن در مشهد شتاب بیشتری گرفتهاست. براساس چشمانداز مشهد در سال ۱۴۰۰ این شهر به شهری مدرن با معماری اسلامی–مدرن تبدیل خواهد شد. در این راستا ۴۸ پروژهٔ بزرگ معماری برای شهر در نظر گرفته شدهاست.بااینحال، برخی از کارشناسان معتقدند که این پروژهها جلوهٔ اسلامی شهر را خدشهدار میکند. همچنین ساختوسازهای جدید در اطراف حرم علی بن موسی الرضا باعث شده که خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی مجموعهٔ حرم مورد تعرض قرار گیرد.این مسئله باعث بروز واکنشهایی از سوی برخی چهرههای مذهبی و سیاسی شد؛و همینطور ثبت شدن این مجموعه در میراث جهانی یونسکو را با مشکل روبرو کردهاست.