شکل گیری شخصیت کودک در تعاملات اجتماعی

شکل گیری شخصیت کودک در تعاملات اجتماعی

انسان ها از طریق بازی شخصیت هایشان شکل می پذیرد و در پرتو تعاملات اجتماعی جامعه پذیر می شوند و با تجربه کردن شکست، روش های موفقیت را می آموزند.

 آسیب شناس در گفت وگو با خبرنگار حوزه جوانان و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص تأثیرات مخرب بازی های رایانه ای اظهار داشت: این قبیل بازی ها که در آن خشونت و خونریزی است باعث می شود کودکان بی قرار و مضطرب تربیت شوند.کم تحرکی و ساعت ها نگریستن به صفحه مانیتور آثار مخرب جدی جسمانی بر کودکان و نوجوانان می گذارد و در دراز مدت مشکلات عدیده ای فراهم می کند.

  برای پیشگیری از اینگونه مشکلات باید از سیاست گذاران و برنامه ریزان اجتماعی با همکاری کارشناسان رایانه ای نسبت به بازتولید بازی های سنتی و انجام بازی های بومی محلی با طراحی های زیبا و گرافیکی جذاب و موسیقی متن مطلوب اقدام کنند.

حالت شخصیتی کودک دارای ۳ بخش کودک مطیع و سازگار، کودک طبیعی، کودک پرخاشگر و شر است. زمانی که لجبازی می کنیم یا در فکر تلافی عملی هستیم و زمان هایی که خشم داریم و پرخاش می کنیم و شدیدا عصبانی شده ایم، در قسمت کودک شر یا پرخاشگر خود به سر می بریم، ولی زمانی که به راحتی به حرف دیگران گوش می دهیم و دستورات آنها را عملی می کنیم، در حالت کودک مطیع و سازگار خود قرار داریم.

کودک درون ما همان حس و حال های لحظه ای ماست که به آنها توجه نمی کنیم، حس لذت، شادی، غم و غصه، شرم و ناراحتی. هر چقدر احساساتمان را نادیده بگیریم، یعنی کودک درون مان را نادیده گرفته ایم و سرکوب کردن احساسات و نادیده انگاشتن آنها باعث ایجاد رفتارهای آسیب زننده به خود ما می شود.

برای مثال از کودکی به پسربچه ها می گویند: «مرد که گریه نمی کنه» و پسربچه که تمام قدرت را در دست والدین خود می بیند و برای زنده ماندن به پدر و مادرش وابسته است، تمام حرف های غول های زندگی اش را باور می کند و برای تمام عمر آن را آویزه گوشش می کند، ولی هر وقت که ناراحت می شود، حس ناراحتی و غم خود را به شکل خشم بروز می دهد و اجازه دارد خشمگین شود بنابراین چون حس خشم برای او مجاز شناخته می شود، در بزرگسالی زمانی که می ترسد یا غمگین است، به صورت ناخودآگاه با خشم و فریاد احساسات خود را بروز می دهد و باعث اخلال در رابطه می شود، در صورتی که اگر در لحظه حال حضور کامل می داشت و با تمام وجود احساسات خود را می دید و لمس می کرد، متوجه احساس ترس یا غم خود می شد و بیان احساساتش به شیوه دیگری بود.

از طرفی، به دختربچه ها اجازه بیان خشم داده نمی شود و معمولا والدین این پایم را به دختر کوچولو می دهند که یک دختر خوب داد نمی زند و صدایش را بالا نمی برد، ولی اگر گریه کند، ایرادی ندارد و او را به خاطر گریه سرزنش نمی کنند. همین دختر در بزرگسالی هر وقت که خشمگین می شود، به جای ابراز درست احساس خشم، احساسی را به نمایش می گذارد که مجاز شناخته می شود، پس گریه می کند

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید